کلیسای ایرانیان ترنم

زمان تا برگزاری جلسه بعدی:

روزها
ساعت‌
دقیقه
ثانیه

خدمت متی 35:25

2024 May 7

پناهجو شخصی است که بدلیل مشکلات قومیتی ، مذهبی ، ملیت و نژاد ، عقاید سیاسی و موارد بسیاری مجبور به ترک کشور خود می شود و تصمیم می گیرد از کشوری بیگانه درخواست حفاظت کند …
و چه سناریوی دردآوری در این مسیر به چشم می خورد . آنانی که جانش را برداشته و از راهای قانونی و غیرقانونی ، پس از فراز ونشیبهای بسیاری ، عبور از کوه ها و جنگل ها که اگر بخت یارشان باشد و زنده بمانند به کشور درخواست کننده می رسند .
در میان آنان خانواده های بسیاری دیده می شود ، دختران تنها ، زنان بی سرپرست و کودکانی خردسال … و پس از ورود به کشوری بیگانه ، تصمیم می گیرند در بیگانگی زندگی کنند . کشوری که آنان را از خود نمی دانند … کشوری که آنان را بی وطن می خوانند … کشوری که بار تمام سختیها را بر دوش آنان می گذارد… کشوری که در آن می بایست سیاه کار کرد … سیاه زیست و در سیاهی جان سپرد … کشوری که بعضاً به حریم های انسانی هم احترام نمی گذارد … کشوری که گاهی مردمش برای ایجاد شغل و بکارگیری اشخاص مخصوصاً زنان درخواست های نامعقولی دارند … زنانی که بواسطه ی در خواست و دریافت کار مورد خشونت های جنسی و تجاوز قرار می گیرند … بلی ، درد است … دردی عظیم … انسانهای شریفی که جانش را بر می دارند ، اما گاهی شرفشان را از دست می دهند … و نمی توانند صدایشان را بلند کنند … چون فریادرسی نخواهند داشت … چون بی وطن هستند … چون سربار هستند و چون بی پناه … انسانهایی که جانشان را بر می دارند و از کشورشان خارج می شوند ، اما در کشور به اصطلاح محافظشان بدلیل مشکلات کاری ، فقر ، گرسنگی ، بی خانمانی ، نداشتن بیمه درمانی جان می دهند … این همان جانیست که آنها برای ماندگاریش کشورشان را ترک کردند …

اما در یک روز سرد زمستانی در فضای پارکی در مرکز شهر ، جوان 25 ساله ای را حلق آویز می بینیم … و در این مسیر هیچ خبری حتی از سازمانهای ذیربط و مسئول حقوق بشر و پناهجویی به چشم نمی خورد … متاسفانه برای پناهجویان درد است و درمانی نیست … اینان انتخاب شده اند که در بی کسی و درد ، در تنهایی و انزوا ، جان بسپارند … مردنی تدریجی … زنان بی سرپرستی که با داشتن کودکانی خردسال حتی قادر به تامین شیرخشکش نمی باشند … انسانهای بزرگ واری که بدلیل بیماریهای کوچک و بزرگ و نداشتن بیمه درمانی و هزینه های بسیار بالای درمان ، می بایست در درد خود بسوزند و بسازند … و اینان نه راه برگشت دارند و نه راه ماندن … که اگر راه برگشتی بود و یا شرایطی برای رفتن ، که می رفتند … اما می مانند و در رنج و سختی زندگی می کنند و نیازمند دستان یاری رسان شما هستند … دستانی که دست خداوند بر روی زمین است … شمایی که امروز فراخوانده شدید دستان امن خداوند برای آنان باشید … شما مقدسینی که شاید خودتان نیز این رنجها را به نوعی چشیده ، دیده و یا امروز شنیده باشید …
امروز این ثمره قلب سخاوتمند شماست که می تواند برکتی را در سفره ای قرار دهد … شیشه شیر کودک خردسالی را پر سازد … بیماری را بستری کند … بینایی را به چشمانی باز گرداند و جانهای بسیاری را نجات بخشد … عیسی می فرماید : آنکه به من ایمان دارد کارهای من را انجام خواهد داد و حتی کارهای بزرگتر از من …

پس از شما دعوت می کنیم همکار ما در خدمت متی 35:25 باشید و دستان خداوند بر روی زمین و با یکدلی و اتحاد بتوانیم به پناهجویان خدمت رسانی کنیم …
شما می توانید جهت کمک های نقدی خود در اروپا از طریق ارتباط با شماره واتس آپ 0031684777917 اقدام نمایید.
یقیناً خداوند بر اساس وعده اش در مزمور 5:23 سفره ی شما را پربرکت و کاسه تان را لبریز خواهد گردانید…
فیض و محبت خداوند با شما باشد و بماند